باز نشر شعری در باره فاجعه غزه!
وقتی که تمام شد عزا میآییم
روزی که جهان پر از کبوتر می شد
از خون غروب ،شب معطر می شد
باران باران گلوله می افتاد و …
جنگل جنگل شکوفه پرپر می شد
باران بهار، رنگی از خون دارد
این خاک چقدر مرد مجنون دارد
یک روز مترسک به زمین خواهد خورد
در مزرعه ای که بوی زیتون دارد
دور از همهی دورنگی و حاشیه ها
برهم زده شد تمامی فرضیه ها
غزه یکباره بوی پرواز گرفت
تاریخ رقم خورد در این ثانیه ها
ادامه شعر در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ...